دیشب خواب دیدم رفتم کارآموزی توی یه مطب دندانپزشکی همونجا توی خواب هم برام سوال بود که من اینجا چیکار میکنم ؟! جدای از فوبیای وحشتناکی که از دندون پزشکی دارم و با ۱۷۵ سانت قد هنوز میرم پیش دندون پزشک مهربون مون که از بچگی میرفتم و متخصص کودکان و نوجوانان اند هیچوقت تحت هیچ شرایطی به خوندن این رشته حتی فکر هم نکردم چون اصلا ظریف کاری بلد نیستم حالا بگذریم. اونجا روپوش پوشیدم و ماسک زدم و یه خانم دکتری اومدن شاید ۵-۶ سال از خودم بزرگتر خلاصه سلام کردیم و من بودم و یه دوقلوی دیگه به عنوان کارآموز. من هرچی میخواستم برای خانم دکتره توضیح بدم که به خدا من هیچ ربطی به اینجا ندارم میگفتن حالا صبر کن آقای دکتر بیان به ایشون بگو. خلاصه یه کم که گذشت آقای دکتر که حدود ۵۷-۵۸ سال بهشون میخورد اومدن و به دوقلوها گفتن که دراز بکشن روی یونیت تا معاینه شون کنن من از ترس قشنگ داشتم قالب تهی میکردم بعد از دوقلوها به من گفتن که بیا روی یونیت تا دندونهای تورو هم معاینه کنم کارآموز جدید هستی نه من گفتم بله در واقع نه باید واستون توضیح بدم که گفتن خیلی خب حالا بیا فعلا معاینه ات کنم بعدا توضیح بده گفتم خیلی ممنون من تازه دندون پزشکی بودم 😂😂 (انگار گفتن بیا یه لقمه غذا بخور 😂😂) دیگه عصبانی شدن و گفتن بیا ببینم منم با ترس و لرز رفتم روی یونیت دندونهام رو دیدن و گفتن این دندون پنجت رو که زدی داغون کردی گفتم به خدا من خیلی مواظب دندونهام هستم ولی نمیدونم چرا اینقدر خراب میشن( این اتفاقیه که در واقعیت هم همیشه میفته متاسفانه 🥺 مادرم میگه از وقتی اولین دندونت دراومد من برات مسواک زدم. از موقعی که به خودم محول شد هم یاد ندارم بدون مسواک خوابیده باشم 😓 حالا خوبه دکتر واقعیمون من رو از ۶ سالگی میشناسه وگرنه فکر میکردم چقدر هپلی ام ) گفت آهان باشه دروغ هم که میگی و رفت اونور و یهو دیدم با این فورسپسهای وحشتناک دندون پزشکی بالای سرمه و میگه دندون پنجت کشیدنیه هنوز صدای ضجههام توی خواب توی گوشمه که میگفتم نه من نمیخوام دندونم رو از دست بدم من میترسم و همون لحظه در حالی که فریاد میزدم نهههه نمییییخوام و خیس عرق بودم از خواب پریدم و برادرم رو دیدم که با چشمهای گرد شده نگاهم میکرد و گفت چتههه؟! پاشو بابا خدا شفات بده سه بعد از ظهره بیا میخوایم نهار بخوریم🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
شروع غداهای جامد برای کودک بازدید : 505
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 11:23